به طور کلی یک پژوهش مولد و آیندهدار میتواند دانشی از سه جنس تولید کند:
- دانش از جنس آگاهی
- دانش از جنس دانایی
- دانش از جنس توانایی
و هر جنس دانش، سطح خاصی از تغییر را سبب میشود.
یعنی ذینفعان پژوهش با بکارگیری این سه نوع دانش، این حس و توانایی را بدست میآورند تا:
- برای تغییر هیجانزده و ترغیب شوند
- برای تغییر مهیا و آماده شوند
- یا اقدام به تغییر کنند
چطور دانش تولید شده از یک پژوهش تغییر را سبب میشود؟
دانش از جنس آگاهی خواستن و پذیرش ایجاد میکند.
– آهان! چه خوب! پس میخواهم.
میخواهم از این موضوع (که در واقع موضوع پژوهش شماست) استفاده کنم.
چرا؟
چون این جنس دانش، از فابلیتها، کارکردها، ویژگیها و ابعادی از موضوع پژوهش شما پردهبرداری میکند
که قبلا برای ذینفعان پژوهش شما ناشناخته بودند
چرا؟
چون کسی قبلا این موضوع را به شکل درست در بافت مدنظر پژوهش
(مثلا بافت پرستاران، یا بافت یک شرکت، یا بافت یک رشته و …) نپژوهیده
در نتیجه دانش از جنس آگاهی هم تولید نشده.
دانش از جنس دانایی، آمادگی ایجاد میکند. تصمیم به اقدام را سبب میشود.
– فهمیدم چطور باید مهیا شوم! پس دست به کار میشوم.
فهمیدم ملزومات موردنیاز برای بکارگیری موثر این موضوع چیست. پس برای بکارگیری آن لوازم و شرایط موردنیاز را فراهم میکنم.
چرا؟
چون این جنس دانش، اطلاعات دقیقی درباره ملزومات موردنیاز
برای بکارگیری قابلیتهای موضوع موردمطالعه
یا میزان آمادگی یک موسسه، شرکت، صنف یا گروه برای پذیرش قابلیتهای موضوع عرضه میکند
که دقیقا سینک و لینک هستند با شرایط واقعی بافت موردمطالعه.
و دانش از جنس توانایی، توانستن، اقدام کردن و تغییر را پشتیبانی میکند.
– میتوانم! پس انجام میدهم.
دقیقا میدانم چطور باید از این موضوع برای فهم یا حل مسئله مدنظر استفاده کنم، پس از این موضوع استفاده میکنم.
چرا؟
چون این جنس دانش، دستورالعمل دقیقی درباره چگونگی بکارگیری موضوع در بافت مدنظر به ذی نفعان ارائه میکند
چرا؟
چون دقیقا با درنظرگرفتن شرایط بافت موردمطالعه و شرایط خاص آنها تولید شده
در واقع هر موضوع که برای پژوهش انتخاب میکنید یکسری قابلیتها و کارکردها دارد
در صورتی که بتوانید طوری پژوهش خود را طراحی، اجرا و ارائه کنید که بتوانید در جامعه هدفتان دانشی از جنس
- آگاهی
- دانایی
- یا توانایی
ایجاد کنید طوری که
- جامعه هدفتان با قابلیتهای موضوع پژوهشتان و مزایای آن برای بهبود وضعیتشان آشنا شوند (آگاهی)،
- متوجه شوند که برای استفاده از این قابلیتها باید چه اقداماتی انجام دهند، و چه زیرساختها و منابعی باید مهیا کنند (دانایی)،
- و بدانند چگونه از این قابلیتها برای بهبود وضعیتشان استفاده کنند (توانایی)
در واقع توانستهاید با پژوهشتان دانش نو و کاربردی تولید کنید
که میتواند به بهبود وضعیت یا حل مسئلهای کمک کند.
به عبارتی با انجام پژوهش توانستهاید
به جامعه هدفتان کمک کنید از دریچه موضوع پژوهش شما
وضعیت نامطلوب یا مسئلهشان را کالبدشکافی
و از قابلیتهای موضوع پژوهش شما برای فهم یا حل مسئله مدنظر استفاده کنند.
اما کمتر پژوهشی چنین جنس دانشی (از هر سه جنس بالا) تولید میکند
چرا؟
چون اساسا اغلب پژوهشها context-free هستند
به ویژه در فاز میدانی کلا data collection در خلا انجام میشود یعنی
- یا سوالات درستی از جامعه پژوهش پرسیده نمیشود
- یا سوالات از منبع درستی پرسیده نمیشوند
- یا سوالات، درست پرسیده نمیشوند طوری که منبع داده یا جامعه پژوهش بتواند در بافت مدنظر (مثلا کارش) درباره آنها فکر کند و دادهای عرضه کند که منعکس کننده آن بافت هستند
به این میگویند پژوهش context-free یا داده context-free
چرا؟
چون اغلب پژوهشگران، پژوهششان را درست طراحی و اجرا نمیکنند
به همین دلیل میبینیم که صدها صفحه پایاننامه و مقاله منتشر میکنند
اما حس اینکه این پژوهش دارد در این بافت حرف جدیدی میزند
در مخاطب ایجاد نمیشود!
به عبارتی اغلب پژوهشها
context-free یا داده context-free هستند
و به شکل طوطیوار، آن هم تقلید از کارهای اشتباه انجام میشوند
به چه اعتباری؟
به اعتبار اینکه آنها دفاع و منتشر شدهاند
پس خوبند!
اما چطور به عنوان پژوهشگر، دانشی از این سه جنس تولید کنید؟
باید مثل یک متخصص پژوهش کنید.
این طور تصور کنید که یک مسئله میتواند توسط تخصصهای مختلف حل شود
مسائلی مانند کمبود آب، اعتیاد، تورم، کاهش کتابخوانی، بیماری، آلودگی، و ترافیک
میتوانند با تخصص جامعهشناسی، روانشناسی، مدیریت، محیط زیست، و … تحلیل و بررسی شوند
و متخصصان هر یک از این حوزهها هم میتوانند برای این مسائل راهحل ارائه دهند.
تخصص یا موضوع پژوهش شما چطور میتواند به فهم یا حل این مسئله کمک کند؟
برای پاسخ به این پرسش باید درباره چیستی، چرایی و چگونگی موضوع پژوهشتان مطالعه کنید
و به پرسشهای زیر پاسخ دهید:
موضوع پژوهش شما چیست؟
چه اجزا و ابعادی دارد؟
چه قابلیتها و کارکردهایی دارد؟
به فهم و حل چه مسائلی کمک میکند؟
به فهم و حل چه مسائلی کمک کرده؟
کی و کجا اول بار مطرح شده؟
در پاسخ به چه نیازی؟
چگونه کار میکند؟
هر قدر دانش موضوعی شما عمیقتر باشد سریعتر و موشکافانهتر میتوانید پیرامون خود را تحلیل کنید
و وضعیتهای نامطلوب را از دریچه موضوع پژوهشتان کالبدشکافی نمایید.
به مرور آنقدر خلاق میشوید که موضوع پژوهشتان را برای هر مسئله و مشکلی راهحل میبینید!
و به این ترتیب است که میتوانید در مواجهه با یک وضعیت نامطلوب توضیح دهید که
چگونه این وضعیت نامطلوب در اثرِ
ناآگاهی درباره قابلیتهای موضوع شما
ندانستن درباره اینکه این موضوع چطور کار میکند و چطور باید برای استفاده از آن مهیا شد
یا ناتوانی در استفاده از قابلیتهای موضوع شما
به وجود آمده!
چگونه در نقش پژوهشگر، مثل یک متخصص ظاهر شوید و درباره موضوع پژوهشتان صحبت کنید؟
هر قدر دانش موضوعی شما جامعتر و عمیقتر شود
در مواجهه با یک موقعیت نامطلوب این توانایی را پیدا میکنید که با اعتماد به نفس بگویید
این موقعیت یا وضعیت چطور باید باشد و الان نیست!
در واقع تصویری از وضع مطلوب و ایدهآل در ذهن شما ترسیم میشود
و میتوانید درباره مزایای موضوع پژوهشتان که جامعه هدفتان از آنها برخوردار نیستند، خیلی علمی و قوی صحبت کنید
به آنها تصویر قبل و بعد نشان دهید
اینکه الان کجا هستند
و کجا میتوانند باشند!
دقیقا مثل تصویر قبل و بعد ….
میخواهید مثل یک متخصص، درباره موضوع پژوهشتان دانش کسب و آن را پرزنت کنید؟
به این پرسشها با تامل پاسخ دهید: یکبار براساس پیشدانشتههایتان؛ یکبار براساس دریافتهایتان از منابع برتر که از طریق تحلیلیخوانی کسب کردهاید:
- موضوع پژوهش شما چیست؟
- چه قابلیتها و کارکردهایی دارد؟
- میتواند به فهم و یا حل چه مسائلی کمک کند؟
آموزشهای دست اول در دوره جامع کیمیاگران پژوهش ارائه شده است.