برای یادگیری پژوهش چه کار میکنید؟
- در کلاسهای روش تحقیق شرکت میکنید؟
- کتابهای روش تحقیق میخوانید؟
- از نمونه پایاننامههای دفاع شده و مقالات منتشر شده در نشریات الگوبرداری میکنید؟
- دنبال مقاله بیس میگردید؟
و نتیجه؟
توانستید با این کتابها، کلاسها و نمونه دیدنها پژوهشی انجام دهید که در درجه اول در خودتان احساس رضایت به وجود بیاورد و بعد هم بتوانید با افتخار بگویید که پژوهشم توانست مشکلی را حل کند؟
اگر پاسختان نه است بقیه مطلب را بخوانید. چون برندسازی پژوهشی دقیقا از همین جا شروع میشود.
واقعیت این است که دانستن روش تحقیق نه تنها برای تولید یک پژوهش کاربردی و تاثیرگذار،
که برای تولید پژوهشی که بتوانید بیدردسر از آن دفاع کنید و آن را در نشریهای منتشر کنید به هیچ وجه کافی نیست.
برای انجام یک پژوهش مولد و تاثیرگذار که:
- راحت دفاع شود،
- با کمترین رفت و برگشت از نشریات پذیرش بگیرد
- و از آن مهمتر، مولد و تاثیرگذار شود یعنی دانش نو و کاربردی تولید کند و برایتان فرصتهای شغلی عالی بیافریند
باید در سه چیز مسلط باشید:
- در موضوع پژوهشتان
- در روش(هایی) که برای پژوهیدن موضوع پژوهشتان مناسب هستند یعنی به کمک آنها میتوانید برای فهم یا حل مسئله پژوهشتان دانش نو و کاربردی تولید کنید.
- و در بافتی که قرار است پژوهش شما به خاطر فهم و حل مسئله آنها انجام شود و قرار است نتیجه پژوهش شما به کار آنها بیاید.
این سه چیز را که دانش موضوعی، روششناختی و بافتی نامیدهام هنر خوب پرسیدن پرسشهای خوب و باارزش را در شما پرورش میدهند. و این دقیقا چیزی است که برای تولید پژوهش مولد و تاثیرگذار نیاز دارید:
ورزیدگی در خوب پرسیدن پرسشهای خوبی که ارزش پژوهیدن دارند
با تسلط موضوعی، روشی و بافتی است که میتوانید یک پژوهش مسئلهمدار و مولد طراحی و اجرا کنید
و به مرور که در پژوهشتان پیش میروید برند پژوهشی خود را بسازید
یعنی به عنوان فرد مرجع در حوزه پژوهشتان شناخته شوید، حرف اول را در آن حوزه بزنید،
محتوای دست اول تولید کنید، برنامههای آموزشی و مشاورهای ارائه دهید و فرصتهای عالی شغلی جذب نمایید.
دانستن روش تحقیق فقط یک جعبه ابزار در اختیار شما قرار میدهد نه مهارت انجام پژوهش مولد و آیندهدار
طوری که بتوانید در بافت پژوهشتان و برای فهم و حل مسئله پژوهشتان از آن استفاده کنید یعنی دانش نو و کاربردی تولید کنید.
و اغلب کلاسهای روش تحقیق، پژوهش را نه به عنوان یک کار ارزشآفرین که بناست و «باید» برند کاری پژوهشگر را بسازد؛
بلکه در حد یک کار رفعتکلیفی که دانشجو باید انجام بدهد تا از پایاننامهاش دفاع و در نهایت یکی دو مقاله علمی پژوهشی یا آی اس آی منتشر کند،
پژوهش را آموزش میدهند.
- میپرسند سوال و فرضیههایت چیست بدون توجه به این پرسش کلیدی که اصلا مسئله پژوهشت چیست؟ مسئلهای که قرار است با طرح این پرسش یا ساخت این فرضیهها عمیقتر فهمیده شود یا برایش راهحلی کاربردی تولید شود چیست؟ و اینکه آیا طرح این فرضیهها به فهم یا حل آن مسئله کمک میکنند؟
- چک میکنند جامعه پژوهشت به اندازه کافی بزرگ است بدون توجه به اینکه اصلا جامعه انتخابیتان میتواند بهترین و عمیقترین داده را در اختیار شما قرار بدهد!
- میپرسند نتایج پژوهشت تعمیمپذیر است بدون توجه به اینکه اصلا هدف و فلسفه شکلگیری پژوهش شما چیست؟
هر قدر در موضوع، روش و بافت پژوهشتان مسلطتر باشید در پژوهشتان خودرهبر میشوید آن هم با اعتماد به نفس بالا نه با تردید. چون هم یاد میگیرید:
- چطور پژوهشتان را حول محور یک پرسش باارزش و بکر طراحی کنید،
- هم میتوانید مولدترین روش را برای تولید داده پژوهشتان انتخاب کنید
- و هم بلدید چطور از این روش برای تولید دانش دست اول و کاربردی استفاده کنید که بتواند اوضاع جامعه هدف و بافت پژوهشتان را بهبود بخشد.
و این تسلط سه بعدی است که شما را در محدوده مشخص پژوهشتان برند و نامدار میکند.
کتاب پژوهش مولد و ماندگار قدم به قدم فراگیری هنر و مهارت خوب پرسیدن پرسشهای خوب و ورزیده شدن
در سه دانش موضوعی، روششناختی و بافتی را به شما نشان میدهد و نکات و ترفندهای بسیار دست اول و کلیدی
درباره اینکه چگونگی طراحی، اجرا و ارائه پژوهش مولد و تاثیرگذار.