یک پژوهش مولد و آیندهدار سه نوع پرسش دارد:
- پرسش اصلی
- پرسشهای فرعی
- پرسشهای عملیاتی
پرسش اصلی پژوهش
هر پژوهش معمولا یک پرسش اصلی دارد
که حول محور مسئله پژوهش طراحی میشود
و مسئله هم محصول تحلیل بافت و پیشینه پژوهش است.
زمانی که پژوهش از نوع ترکیبی است دو پرسش اصلی دارد:
یک پرسش کمی، یک پرسش کیفی
پرسشهای فرعی پژوهش
پرسشهای فرعی پژوهش حول محور مدل مفهومی یا چارچوب نظری پژوهش طراحی میشوند.
بسته اینکه مدل مفهومی شما چند متغیر یا چند سازه دارد تعداد پرسشهای فرعی مشخص میشوند.
پرسشهای عملیاتی پژوهش
پرسشهایی هستند که از جامعه پژوهش یا منبع داده پرسیده میشوند مانند پرسشهای مصاحبه، پرسشنامه، مشاهده و …
این پرسشها حول محور متغیرها و مولفههای مدل مفهومی طراحی میشوند اما با زبان و ادبیاتی که جامعه هدف بتواند به راحتی با آنها ارتباط بگیرد.
جالب است بدانید که تعداد مقالات برشی براساس تعداد متغیرها و کیفیت داده به دست آمده در زمینه هر متغیر یا سازه تعیین میشود.
البته در پژوهشهایی که هم فاز مطالعاتی و هم فاز میدانی آنها درست انجام شده است مانند روالی که در ویدئو زیر آمده
من به تازگی با سایت فوق العاده شما اشنا شدم و چقدر خوشبخت شدم خدا حفظتون کنه
یک سوال داشتم
خانم دکتر چطوری پرسش عملیاتی را بپرسیم؟ مثلا من می خواهم عوامل موثر بر سوت زنی را شناسایی کنم چطوری سوالات را به گونه ای مطرح کنم تا هم بتوانم همانگونه که گفتید مصاحبه شونده به حرف بیاید و هم من بتوانم چیز جدیدی کشف کنم؟
منظورتان از اینکه خدمان باید جواب سوالهایمان را از literature در بیاورم چیست؟ پرسش عملیاتی منظورتونه یا فرعی ها؟
کمی توضیح می دهید؟
سلام و سپاس از بازخورد شما
آموزشهای بعدی با عنوان پرسشهای فرعی و پرسشهای عملیاتی را به دقت مشاهده بفرمایید و این پست را به دقت دنبال نمایید.
کامل چندباری گوش دادم اما متوجه نشدم که پرسش عملیاتی را با چطوری بپرسم. مثلا شما گفتید که نپرسید صمیمصت چیست بروید و مولفه های صمیمت را دربایرد از متون خودتون جواب سوال رو بدید و از جامعه پژوهش اونها رو بپرسید
شما فرمودید که بپرسیم آیا به همسرت ندار هستی؟
همین سوال را شما چطوری مطمئن هستید که جوایب چیستی صمیمیت ازش در می اد. می شه لطفا یه کم ساده تر بگید؟
زمانی که به موضوع مدنظرتان مسلط باشید میتوانید با مولفه ها و مصادیق آن موضوع سوال بپرسید و وقتی پاسخ از منبع داده دریافت میکنید این توانایی را دارید که دریافتهایتان را به همان مصادیق و مولفه ها ترجمه و در نهایت یافته ها را طوری ارائه کنید که خواننده بتواند در دل آن موضوع با آنها ارتباط بگیرد.
به عنوان مثال وقتی شما میدانید یکی از مصادیق صمیمت، اعتماد بی قید و شرط است؛ موقع مصاحبه به جای استفاده از واژه صمیمت و اعتماد از ادبیات راحت و واژه هایی که سوگیری کمتری دارند استفاده میکنید مثل:
چقدر با هم ندار هستید؟
و …
بعد که داده را گردآوری کردید میدانید این پرسش برای کنکاش مولفه اعتماد استفاده شده پس موقع تحلیل و نگارش آن را می برید زیر چتر مولفه اعتماد.
چرا اینکار را انجام میدهیم؟
چون میخواهیم فرد مصاحبه شونده درباره واقعیت صمیمت آنگونه که او تجربه اش میکند صحبت کند نه به عنوان یک صاحبنظر درباره آن سخنرانی کند.
چرا؟
چون سخنرانی و مطلب در متون و منابع به وفور وجود دارد و هدف پژوهش کیفی کشف واقعیت پدیده ها و مفاهیم در دل تجربه های زیسته گروههای مشخص و در بافتهای بسیار مشخص است.
چرا؟
چون چیستی، چرایی و چگونگی هر مفهوم و پدیده (اگر درست کنکاش شود) در بافتهای مختلف متفاوت است و فلسفه رویکرد کیفی کشف و پرده برداری از این تفاوتهاست.
چرا؟
تا گروههای هدف و ذی نفعان پژوهش از مزایا و موهبتهای این دانش در واقعیت بهره مند شوند.
خیلی خیلی ممنونم
سپاس از حسن توجه شما
سلام خانم دكتر وقت بخير اگر سوالات صرفا حول سازه هاى مدل مفهومى باشند در ان صورت موقع تحلیل مضمون و نگارش همانطور كه فرموديد آن را می بریم زیر چتر مولفه اعتماد. در ان صورت مدل به دست امده همان مدل مفهومى پروپوزال ما نمى شود؟
سلام خیر
چون در فاز میدانی قرار است تجربه زیسته (نه نظر) جامعه هدف درباره هر سازه کنکاش شود به همین دلیل تمام سازه ها بازمفهوم سازی میشوند و احتمالا حرفهای جدید به دانش موجود اضافه میشوند یا سازه ها و مولفه هایی اصلاح و بازآفرینی میگردند
چرا؟
چون در بافت جدید حرفها و تجربه های جدیدی ارائه میشود (اگر پرسشها درست پرسیده شوند و انتخاب جامعه هدف درست باشد)