آموخته‌ها و فلسفه کاری من

آموخته‌ام هیچ چیز رضایت‌بخش‌تر از این نیست که کاری را درست و وجدانی انجام دهی

اولش سخت و زمان‌بر است اما نتیجه‌اش عمری و افتخار آفرین است.

و هیچ چیز بدتر از انجام رفع تکلیفی یک کار یا انجام دادن کاری نیست که دوستش نداری.

به مرور نتیجه‌اش می‌شود تلمبار شدن حس بیهودگی و در جا زدن!

واقعا ایمان پیدا کرده‌ام که تاثیرگذارترین و ثروتمندترین افراد کسانی هستند که ارزش آفرینند

یعنی درآمدشان از طریق فروش تخصص، محصول یا خدمتی است که مشکلی را حل می‌کند و قدری به کیفیت زندگی دیگران اضافه می‌کند.

ممکن است دیر ثروتمند شوند اما ثروتشان پایدار و پر برکت است.

و اینها کسانی هستند که هر روز روی طرز فکر و مهارت‌هایشان کار می کنند.

 

به این رسیده‌ام که اگر روی خودت و توانایی‌هایت کار کنی و بلد باشی خودت را درست پرزنت کنی قطعا دیده می‌شوی و به قیمت خریده می‌شوی.

و اگر این اتفاق نمی‌افتد دو دلیل دارد:

یا هنوز قیمتی نشده‌ای یعنی باید مسیر یادگیری‌ات را بازبینی کنی و مهارت‌های جدیدی باید بیاموزی

یا یاد نگرفته‌ای تخصصت را به گونه‌ای معرفی کنی که مخاطب متوجه شود تخصصت چگونه به حل مسئله یا بهبود وضعیت او کمک می‌کند.

و فهمیده‌ام که نیامده‌ایم که بمانیم؛ آمده‌ایم که رفتن – و البته خوب رفتن – را تمرین کنیم

و این محقق نمی‌شود مگر با یادگیری، رشد و تلاش برای اینکه در هر نقش و جایگاهی که هستیم بهترین – از نوع خود – شویم نه یکی مثل بقیه.

 

بر اين باورم كه ارزشمندترين ثمره آموختن «يادگيري چگونگی يادگيري»‌ یا سواد اطلاعاتی (که تخصصم هست)، تجربه «تعالی» يا «بي مانند شدن» در حوزه‌اي است كه كار مي‌كنيم يا سبكي است كه زندگي مي‌كنيم، و آفريدن چيزي نوست كه مي‌تواند سلامت، رفاه و شادي جامعه ـ و حتي جهاني ـ را در پي داشته باشد.

از اينرو، عشق اصلي من در حرفه‌ام دسترس‌پذير نمودن تجربه «خلاقیت» به همه كساني است كه مي‌خواهند در کار خود فراتر از «يكي مثل بقيه بودن» گام بردارند و در آن «معنا» بيابند يعني:

  • حرفي نو براي گفتن داشته باشند،
  • راهي نو براي رفتن ایجاد کنند،
  • و يا نگاهي نو براي ديدن بيافرينند.

چرا كه در اين صورت است كه انسان با بهره‌گيري از قدرت بي‌مانند «خلاقيت» خود مي‌تواند دانش، بينش يا راهي نو بيافريند كه به «بودن» و «ماندن» وي «معنا» می‌بخشد.

…  و كار هميشه تهي‌ست، مگر آنكه مهري باشد. اما كار كردن با مهر يعني چه؟ … يعني دميدنِ دمي از روح خويش در هر آنچه مي‌سازي.     

— جبران خليل جبران.