در سازمانها خودتوانمندسازی در سطوح مختلف کاری یک «باید» است. به ویژه اگر سازمانی هستیم که حفظ و ارتقای مزیت رقابتیمان برایمان مهم است.
حفظ و ارتقای مستمر مزیت رقابتی یعنی برخورداری از توانایی تشخیص روندهای جاری در حوزه کاری، همگام شدن با سلیقه و نیازهای مشتری، و داشتن دانش به روز درباره چگونگی ارتقای محصولات و خدمات و متناسبسازی آنها با نیازهای مشتریان. هر یک از این موارد نیازمند سطوح مختلفی از خودتوانمندسازی است. سطحی از آن مربوط به خودتوانمندسازی در حوزه سیاستگذاری، تصمیم گیری و برنامهریزی است و سطحی دیگری از آن مربوط به ایجاد قابلیت خودتوانمندسازی در نیروی انسانی است.
در مقایسه با ارائه دورههای آموزشی ضمن خدمت – که اغلب هم متناسب با نیازهای واقعی پرسنل نیستند – ایجاد قابلیت خودتوانمندسازی – به ویژه در بلندمدت – مزایای بسیار زیادی برای سازمان به ارمغان میآورد که از جمله آنها میتوان به برخورداری از نیروی انسانی توانمند، باانگیزه و خلاق در سازمان اشاره کرد؛ پرسنلی که میتوانند فعالانه و خلاقانه به تحقق اهداف سازمان و ارتقای استانداردهای آن کمک کنند.
خودتوانمندسازی سازمانها را به سه مهارت کلیدی مجهز می کند:
- مهارت تشخیص به هنگام و سریع نیازها (اعم از دانشی، مهارتی، بینشی و ابزاری)
- مهارت هدفگیری درست نقاط نیازمند بهبود
- مهارت دستیابی به مناسب ترین و معتبرترین منابع برای تامین این نیازها
- مهارت بهره گیری بسیار موثر از این منابع برای تامین هدف موردنظر
با تجهیز به مهارت خودتوانمندسازی سازمانها این توانایی را پیدا می کنند تا در هر موقعیت و شرایطی شکافهای دانشی و مهارتیشان را تشخیص دهند و با استفاده از منابع مناسب این شکافها را پر کنند. اگر این کار با دید آینده نگرانه ای انجام شود، با خودتوانمندسازی سازمانها می توانند با پیش بینی روندهای آینده و آماده سازی خود در زمینه های موردنظر، در حوزه کاری خود پیشرو و مرجع شوند.
خودتوانمندسازی همچنین به سازمانها کمک میکند تا در زمینههای موردعلاقه یا موردنیاز بی معطلی خود را ورزیده و توانمند کنند و همگام با تغییرات حوزه مربوطه خود را روزآمد سازند.