کاری که مدرس سواد اطلاعاتی انجام میدهد این است که در ابتدا روی کیفیت خواسته و سلیقه مخاطب کار میکند
- به او گزینههایی که قبلا ندیده را نشان میدهد
- به او وسعت دید میدهد درباره اینکه کجا میتواند باشد
- و به او کمک میکند تا برای هدف بزرگی وارد فرایند یاد گیری و خودتوانمندسازی شود
با این کارها مدرس سواد اطلاعاتی مخاطبش را تلنگری میزند به سلیقه و کیفیت خواست مخاطبش.
مخاطبش به فکر فرو میرود و متوجه میشود اگر بخواهد خیلی عالی عمل کند و به جایگاهی برسد که احساس میکند لیاقتش را دارد چیزهایی هست که نمیداند و باید یاد بگیرد.
باید به مهارتها و تواناییهایش اضافه کند تا به جایگاه و هدف دلخواهش برسد
و چون این هدف و آن گزینهای که قبلا ندیده برای فرد خیلی جذاب است،
تشنه یادگیری و تغییر میشود
و مهیا میشود تا خودش را با دانش و مهارت جدید بسازد و به نتیجه دلخواهش برسد
بعد از اینکه مدرس سواد اطلاعاتی فرد را تشنه یادگیری و تغییر کرد یعنی خواستن را در او ایجاد کرد،
کیت مهارتی سواد اطلاعاتی را که همان پنج مهارت سواد اطلاعاتی است را در اختیار مخاطبش قرار میدهد
به کمک این کیت مهارتی کمک میکند تا او از فاز خواستن وارد فاز توانستن شود.
در واقع با این کار در درجه اول مدرس سواد اطلاعاتی روی کیفیت خواست و انگیزه فرد برای یادگیری کار میکند
و بعد از آن وقتی که فرد تصمیم گرفت برای هدف بزرگی وارد فرایند یاد گیری شود ابزار و لوازم موردنیاز برای رسیدن به آن هدف را در اختیار او قرار میدهد:
کیت مهارتی سواد اطلاعاتی
این مهارتها دو قابلیت در فرد ایجاد میکنند:
- قابلیت تشخیص نیاز
- قابلیت تامین نیاز آن هم به صورت خودآموز
با مجهز شدن به این دو قابلیت مخاطب شما به این نتیجه میرسد که:
چون من در دو مهارت تشخیص نیاز و تامین نیاز ورزیده هستم
پس میتوانم در هر زمینهای خودم را توانمند سازم
و این میشود که خروجی آموزش شما (دورههای سواد اطلاعاتی) میشود افراد خوشحال، مسئولیتپذیر، متفکر و ارزش آفرین.
در واقع فرق مدرس عادی با مدرس سواد اطلاعاتی در این توانایی است ک:
مدرس سواد اطلاعاتی حس نیاز به یادگیری و بهتر شدن را در مخاطبش ایجاد میکند
از طریق نشان دادن گزینههای بهتری که برای مخاطب جذاب است
و این کار را از طریق مخاطبشناسی انجام میدهد. از طریق فهم اینکه:
- مخاطبم به دنبال چه چیز است؟
- کارش چیست؟
- آن کار را چطور میتواند بهتر انجام دهد؟
- ملزومات درست انجام آن کار چیست؟ برای انجام عالی آن کار به چه دانش و مهارتهایی نیاز دارد؟
مدرس سواد اطلاعاتی با پاسخ به این پرسشها تصویری از انجام درست کار مخاطب و نتایج جذابی که میتواند به دست آورد را به مخاطبش نشان میدهد.
و از این طریق است که مخاطب خیلی انگیزهمند میشود تا برای رسیدن به آن نتیجه جذاب وارد فرایند یادگیری و خودتوانمندسازی شود.
به عبارتی مدرس سواد اطلاعاتی فقط مخاطبش را توانمند نمیکند تا کاری که فکر میکند درست است را انجام دهند
به مخاطبش کمک میکند تا اول متوجه شود که آن کاری را که دارد انجام میدهد شکل درست و ایدهآل انجام دادنش چگونه است.
- این کار میتواند مقالهای باشد که در دست نوشتن دارد
- میتواند خدمتی باشد که قصد بهبودش را دارد
- میتواند تولید یک محصول مشتریپسند باشد
مدرس سواد اطلاعاتی به مخاطبش نشان میدهد شکل درست آن محصول، آن خدمت، آن مقاله چگونه است
و برای انجام درست آن چه چیزهایی باید بداند
بعد برای انجام درست آن کار او را تشویق میکند تا وارد سفر یادگیری شود
و از مهارتهای سواد اطلاعاتی برای کسب خودآموز دانش و مهارتهای موردنیازش استفاده کند و به خروجی یا نتیجه دلخواهش برسد
مثلا بتواند آن مقاله به شکل حرفهای و جذاب بنویسد
یک خدمت خیلی تاثیرگذار عرضه کند
یک محصول کاربردی و به یادماندنی تولید کند.
و گاهی اوقات – بسته به نیاز و نقطه ایدهآل مخاطب – کار درست این است
که مدرس سواد اطلاعاتی به مخاطبش کمک کند تا به گزینههای دیگر فکر کند
به او نشان دهد اگر خودت را توانمندتر کنی چطور میتوانی شغل فعلیات را تغییر دهی،
در محیط موردعلاقهات کار کنی،
با کسانی و برای کسانی کار کنی که از کار کردن با و برای آنها لذت میبری
میتوانی بروی در یک کار بهتر، در یک شرکت بهتر، در یک سازمان بهتر، در یک موقعیت بهتر مشغول به کار شوی
پس کار ما به عنوان مدرس سواد اطلاعاتی این نیست که صرفا پنج مهارت را به افراد یاد دهیم
کار مهمتر ما این است که اول یک انگیزه بزرگ، یک هدف بزرگ، یک خواسته باارزش و آیندهدار در فرد ایجاد کنیم
بعد از آن به او کمک کنیم برای رسیدن به آن خواست، آن نتیجه، آن هدف جذاب وارد فرایند یادگیری شود
تنها در این صورت است که خروجی دوره یا برنامه آموزشی شما میتواند در مخاطبتان تحول ایجاد کند و او را به یک فرد جدید، به یک فرد ارزشآفرین، به یک فرد کارآفرین تبدیل کند
در غیر این صورت، اگر فقط کیت مهارتی را در اختیار مخاطبتان قرار دهید فقط به او کمک میکنید
کاری را که انجام میدهد را کمی (یا خیلی) سریعتر و بهتر انجام دهد
بدون توجه به اینکه اصلا کاری که انجام میدهد اساسا درست است یا نه!
و اینکه انجام آن کار چه چشماندازها و فرصتهای جدیدی را پیش روی او قرار میدهد؟ آیا او را به فرد تاثیرگذار(تری) تبدیل میکند؟
پس بنابراین بسیار مهم است که به این نکته توجه کنید که مدرس سواد اطلاعاتی کارش این است که در درجه اول مخاطبش را به این دید برساند که:
اگر در جایی که می خواهی باشی نیستی دلیلش این است یک سری دانش و مهارت کم داری
و بعد از آن گزینههای جذابی که او قبلا ندیده را به او نشان دهد
با این کار به او کمک میکنیم برای هدف بزرگ و باارزش؛ برای تولید یک محصول باارزش، یک خدمت باارزش، یک اثر تاثیرگذار ی وارد فرایند خودتوانمندسازی شود و از مهارتهایش طوری استفاده کند که حاصلش بشود نان و نام ماندگار.
به این ترتیب شاید بتوانیم کار مدرس سواد اطلاعاتی را در این دو کار خلاصه کنیم:
- کار اول ایجاد حس نیاز به یادگیری و تغییر در مخاطب برای رسیدن به هدفی برزگ و آیندهدار.
- کار دوم توانمندسازی مخاطب به مهارتهای سواد اطلاعاتی طوری که راهبلد شود و بتواند با کسب دانش و مهارتهای موردنیازش، خودش را برای نتیجه دلخواهش بسازد.
یعنی آموزش به نیت یاد دادن ماهیگیری نه دادن ماهی. طوری که فرد بتواند بدون وابستگی به شما به صورت تمامعمر خودش را توانمند و ورزیده کند و تاپ بماند.