یک سایز فیت همه نیست: تولید میکرومدلهای بافتی سواد اطلاعاتی؛ پاسخی به نیازهای «متنوع» افراد و سازمانها
برای خلق اجتماعات و محیط های کاری دانش محور و پیشرو، سواد اطلاعاتی را
باید میکرو ولی عمیق پژوهش کنیم
علیرغم اتفاق نظر جهانی و ملی درباره ضرورت بهرهگیری از سواد اطلاعاتی برای توسعه جامعه اطلاعاتی و اقتصاد دانشی، در کشور ما به سواد اطلاعاتی بیشتر به عنوان موضوعی لوکس – چه در سطح پژوهش و چه در سطح اجرایی – نگریسته میشود.
از اینرو بیشتر آنچه تحت عنوان سواد اطلاعاتی گفته، نوشته یا آموزش داده می شود اغلب رویکرد «یک نسخه برای همه» را دنبال میکنند تا رویکرد «تشخیص و تجویز بر اساس نیاز خاص هر فرد یا سازمان». دومی نیازمند مطالعه سواد اطلاعاتی در بافت (context) مسائل و فعالیتهای واقعی افراد و سازمانهاست.
این نوشته با هدف معرفی گامهایی عملی برای متناسبسازی سواد اطلاعاتی با نیازهای واقعی افراد و سازمانها نگاشته شده است.
پس از ارائه مقدمهای درباره سواد اطلاعاتی، ضرورت فهم و مدلسازی سواد اطلاعاتی در بافتهای واقعی و چگونگی تولید میکرومدلهای بافتی سواد اطلاعاتی برای توسعه عملی سواد اطلاعاتی در کشور تشریح میشوند.
مخاطب
این نوشته مناسب کسانی است که میخواهند خود را از حلقه بسته پژوهشهای «رفعتکلیفی» در حوزه سواد اطلاعاتی نجات دهند اما به دلیل مجهز نبودن به دانش روششناختی موردنیاز – و علیرغم میل باطنی- به انجام پژوهشهای «رفعتکلیفی» قناعت میکنند.
سواد اطلاعاتی
سواد اطلاعاتی به مجموعه توانمندیهایی اطلاق میشود که با ایجاد قابلیتهای زیر در افراد، امکان «یادگیری چگونگی یادگیری» و «یادگیری تمام عمر» را فراهم میآورد. به کمک سواد اطلاعاتی افراد:
- تشخیص میدهند چه زمانی و چرا به اطلاعات نیاز دارند و میتوانند نیاز اطلاعاتی خود را بیان کنند.
- انواع منابع اطلاعات و ابزارهای جایابی و دسترسی به اطلاعات را میشناسند و میتوانند با استفاده از ابزارها و منابع مناسب به اطلاعات موردنیاز خود دست یابند.
- میتوانند از میان انبوه اطلاعات موجود، مرتبطترین و معتبرترین منابع اطلاعات را برای نیاز اطلاعاتی خود انتخاب کنند.
- میتوانند به گونهای موثر و اخلاقی از اطلاعات به دست آمده برای رفع نیاز اطلاعاتی استفاده کنند و مسئله موردنظر خود را با تکیه بر اطلاعات حل کنند.
افراد مجهز به چنین توانمندیهایی قادرند در هر موقعیت و در مواجهه با هر مسئلهای با تکیه بر اطلاعات مناسب و معتبر مسائل خود را حل نمایند و – در صورت تداوم این روند – یادگیری تمام عمر را تجربه کنند.
متناسبسازی سواد اطلاعاتی با نیازهای واقعی؛ شرط نخست تولید افراد باسواد اطلاعاتی و جامعه دانشی
البته به شرط آنکه این افراد به بسته(های) سواد اطلاعاتیای مجهز باشند که با مسائل و نیازهای واقعی آنها تناسب و همخوانی داشته باشند و نه تنها توانمندیهای سواد اطلاعاتی بلکه اندیشیدن مانند یک فرد باسواد اطلاعاتی را در آنها پرورش دهند.
به عبارتی این بستهها برای هر گروه، صنف یا سازمانی باید به گونهای طراحی شوند که:
- به فهم و تشخیص مسائلشان به آنها کمک کنند و ذهنیت موردنیاز برای پذیرش سواد اطلاعاتی را در آنها ایجاد نمایند.
به عبارتی افراد را – متناسب با موقعیت و مسائلشان – با نقش و اهمیت اطلاعات در حل مسائل مربوطه آشنا سازند. مثلا اینکه که چرا برای حل مسائلم – به عنوان یک هنرمند، یک معلم، یک خانم خانهدار … – باید به اطلاعاتی فراتر از پیشدانستههای خود مراجعه کنم؟سواد اطلاعاتی چه کمکی به من میکند؟
- چگونه اندیشیدن درباره نیاز اطلاعاتی و منابع اطلاعات را در آنها ایجاد کنند؛ تا این دو را فراتر از کلیشه ببینند.
مثلا اینکه نیاز اطلاعاتی میتواند نیاز من به یادگیری یک مهارت جدید باشد. و منابع اطلاعات صرفا کتاب و مجله و اینترنت نیست؛ یک دوست یا یک همکار هم میتواند منبع اطلاعات باشد.
- چگونه اندیشیدن درباره دسترسی، ارزیابی و استفاده موثر و اخلاقی از اطلاعات را در آنها پرورش دهند.
با توجه به اینکه دسترسی، ارزیابی و استفاده از هر نوع منبع اطلاعاتی نیازمند ملاحظات و استراتژیهای خاصی است، لازم است تا چگونه اندیشیدن درباره این موضوعها با توجه به ماهیت فعالیتها و مسائل جامعه موردنظر به آنها آموزش داده شوند.
- امکان طراحی منابع و خدمات اطلاعاتی متناسب با نیازهای آنها را فراهم آورند.
با تکیه بر فهم عمیق مسائل افراد و کشف نیاز اطلاعاتی و منابع اطلاعات موردنیاز آنها، دانش موردنیاز برای طراحی منابع و خدمات اطلاعاتی متناسب با نیاز هر فرد یا هر سازمان فراهم میشود.
برای توسعه پایدار سواد اطلاعاتی در افراد و سازمانها
عملا افراد و سازمانها زمانی وارد چرخه «باسواد اطلاعاتی شدن» میشوند که به بستههای سواد اطلاعاتی دسترسی داشته باشند که با مسائل و شرایط خاص آنها تناسب دارد؛ بهگونهای که بتوانند در مواجه با مسائل مختلف، از سواد اطلاعاتی برای حل مسائل خود استفاده کنند و چگونه اندیشیدن از دریچه اطلاعات و سواد اطلاعاتی را در خود پرورش دهند.
در این صورت میتوان به پایدارسازی سواد اطلاعاتی در افراد و سازمانها و تبدیل آنها به فراگیران تمامعمر و مولد امید داشت. تولید چنین بستههایی نیازمند برداشتن دو گام اساسی است:
- گام اول – درک و شناسایی شرایط و مسائل واقعی افراد و سازمانها – که روزانه با آنها سروکار دارند.
- گام دوم – کشف قطعات پازل سواد اطلاعاتی موردنیاز آنها (نیاز اطلاعاتی، اطلاعات موردنیاز، رفتار و مسیر اطلاعاتی درست برای تامین منابع موردنیاز) در بافت مسائل شناسایی شده.
برای انجام موفقیتآمیز این دو گام لازم است تا ابتدا از انجام پژوهشهای سطحی – که اغلب حول محور مدلهای غیربومی طراحی و با روش پیمایشی انجام میشوند – فراتر رویم و سواد اطلاعاتی را در بافت مسائل واقعی افراد و سازمانها مطالعه کنیم.
تولید میکرومدلهای بافتی سواد اطلاعاتی به جای ماکرومدلهای انتزاعی
به دلیل تنوع موجود در مسائل هر فرد، صنف و سازمان، گستره و ژرفای نیاز اطلاعاتی و اطلاعات موردنیاز آنها متنوع است.
به عنوان مثال سواد اطلاعاتی موردنیاز برای مسائلی که یک خانم خانهدار با آنها سروکار دارد، با سواد اطلاعاتی موردنیاز یک جوان پشت کنکوری با هم متفاوت هستند. متشابها، سواد اطلاعاتی موردنیاز یک متخصص فیزیک یا یک مدیر بازاریابی با هم فرق میکند. و برنامههای سواد اطلاعاتی موردنیاز برای مدیران شرکت نفت با کارکنان جهاد کشاورزی با هم تفاوت دارند.
دلیل آن هم تفاوت در نوع مسائل و بافتی است که فرد یا جامعه موردنظر در آن کار و زندگی میکند. مدلهای غیربومی سواد اطلاعاتی تنها زمانی قابلیت تولید افراد باسواد اطلاعاتی را پیدا میکنند که براساس مسائل و شرایط آنها متناسبسازی شده باشند.
به دلیل تنوع یاد شده، و به دلیل عمق و گستره دانش موردنیاز برای فهم سواد اطلاعاتی در هر بافت، لازم است تا پژوهشهای سواد اطلاعاتی در مقیاسهای کوچک (تمرکز بر سازمان یا صنفی مشخص) طراحی و اجرا شوند و در قالب میکرومدلهای کاربردی – و نه انتزاعی – ارائه شوند که برای جامعه موردنظر قابلیت بهرهبرداری داشته باشند.
در ادامه روش پیشنهادی برای تولید میکرومدلهای بافتی سواد اطلاعاتی ارائه شده است.
رویکرد بافتی – مشارکتی برای مطالعه سواد اطلاعاتی
روش معرفی شده در این نوشته برگرفته از دستاوردهای پژوهش دکتری نگارنده است که رویکردی بافتی – مشارکتی را برای متناسبسازی سواد اطلاعاتی با نیازهای تعلیم و تربیت رشته جی آی اس (GIS) در محیطهای یادگیری الکترونیکی از راه دور (Online Distance Learning) ارائه داده است و با درنظر گرفتن چند بافت در هم تنیده یعنی رشته تحصیلی، محیط آموزشی، برنامههای تحصیلی، درسها، پروژههای دانشجویی و … طراحی شده است.
این روش – به دلیل ملاحظات خاصی که در طراحی و اجرای آن در نظر گرفته شده – در بافتهای مختلف – اعم از آموزشی، محیط کار، صنعت و … – قابل استفاده است (Nazari, 2012).
دستاورد این پژوهش، علاوه بر طراحی رشتههای جدید تحصیلی با محوریت سواد اطلاعاتی و هدایت چندین پژوهش بافتی سواد اطلاعاتی در کشور، به عنوان چارچوب روششناسی برای ایجاد زیرساختهای دادههای فضایی/چندبعدی کاربر-مدار (user-centric Spatial Data Infrastructures) با هدف توسعه سواد اطلاعات جغرافیایی-فضایی در کاربرانی با سطوح توانمندی متفاوت استفاده شده است (Kleijn et al., 2013, p.6).
مشارکت پابهپای پژوهشگر و جامعه پژوهش در مدلسازی بافتی
در رویکرد بافتی – مشارکتی، جامعه پژوهش و پژوهشگر تقریبا به یک اندازه در تولید مدل نهایی سهم دارند. مدل نهایی حاصل تعامل و مشارکت نزدیک این دو در بافتی مشخص است.
پژوهشگر با درگیر ساختن جامعه پژوهش در فعالیتی مشخص – که جزو فعالیتهای روزانه آنهاست – و طرح پرسشهایی که حول محور توانمندیهای سواد اطلاعاتی طراحی شدهاند، جامعه پژوهش را به کنکاش عمیقترین – و گاها پنهانیترین – تجربههای خود از سواد اطلاعاتی دعوت میکند، بدون اینکه چیزی درباره سواد اطلاعاتی به آنها بگوید.
برای بکارگیری موفق این رویکرد، پژوهشگر باید دانش موضوعی عمیقی از پدیده موردمطالعه (سواد اطلاعاتی) داشته باشد و جامعه پژوهش خود را به خوبی بشناسد، تا بتواند دانش موضوعی خود را به زبان آنها ترجمه کند و بلافاصله هر پاسخ دریافتی را به دانش موضوعی سواد اطلاعاتی ترجمه و تفسیر کند.
تنها در این صورت است که میتوان از مشارکت صددرصد جامعه پژوهش در ساخت مدلهای بافتی سواد اطلاعاتی بهره جست.
در غیراینصورت به احتمال زیاد پژوهشگر قطعات پازل سواد اطلاعاتی را نخواهد دید یا در مدلسازی آنها مشکل پیدا خواهد کرد؛ چون تجربههای زیسته افراد و جنس دانشی که در اختیار قرار میدهند با زبان کلاسیک/کتابی سواد اطلاعاتی – آنچه در کتاب، کلاس و مقاله ارائه میشود – متفاوت است.
برای تولید دانش کاربردی و تاثیرگذار باید به هر دو زبان مسلط بود و شیوه ترجمه و تفسیر آنها به یکدیگر را آموخت.
تمرکز بر فعالیت و بافت؛ به جای تمرکز بر پدیده
در این روش به جای تکیه بر نظرات و تجربیات افراد درباره سواد اطلاعاتی – که معمولا متاثر از دانش کلاسیک و کتابی آنهاست – تمرکز پژوهش بر فعالیتهای افراد و تجربههای زیسته آنها از سواد اطلاعاتی در بافت این فعالیتهاست، بدون اینکه عبارت سواد اطلاعاتی مستقیما از جامعه پژوهش پرسیده شود.
چرا که در صورت عرضه مستقیم پدیده (سواد اطلاعاتی) به جامعه پژوهش، شانس تداخل دانش کتابی آنها با تجارب زیستهشان درباره پدیده موردنظر به وجود میآید و این از قوت و دقت یافتهها میکاهد.
به عنوان مثال اگر هدف پژوهش مطالعه سواد اطلاعاتی در مدارس است و جامعه موردنظر ما معلمان هستند، از معلم میخواهیم تا راجع به تجربه تدریس خود در یک درس مشخص، تکالیف درسی دانشآموزان، چگونگی ارزیابی دانشآموزان و چگونگی حمایت آموزشی آنها برای یادگیری درس موردنظر و انجام تکالیف برای ما سخن بگوید و جزئیات تجربه خود در این زمینه را بیان کند.
سپس در بافت هر فعالیت، از او میخواهیم تا درباره موارد زیر تجربههای زیسته خود را با ما به اشتراک گذارد:
- توانمندیهای مختلف سواد اطلاعاتی: با تمرکز بر هر توانمندی، مانند تشخیص نیاز اطلاعاتی، دسترسی به اطلاعات موردنیاز، ارزیابی اطلاعات و …؛
- چگونگی توسعه این توانمندیها؛
- چالشهای پیشروی و رویکردهای پیشنهادی برای غلبه بر این چالشها.
از میان این سه، مورد اول به فهم مفهوم و چرایی سواد اطلاعاتی و دو مورد بعد، به فهم چگونگی آموزش و ترویج سواد اطلاعاتی – با درنظرگرفتن شرایط و مقتضیات خاص بافت موردنظر – کمک میکنند.
به این ترتیب چیستی و چرایی سواد اطلاعاتی و چگونگی آموزش و ترویج آن بر اساس واقعیت مدلسازی میشوند.
عدم طرح عبارت/موضوع سواد اطلاعاتی، وجه تمایز رویکرد بافتی نگارنده با سایر رویکردهای بافتی ارائه شده توسط دیگر محققان در جهان است.
در پژوهشهای کیفی سواد اطلاعاتی در سطح بینالملل – مانند پژوهشهای خانمها کریستین بروس، آنا لوید، و شیلا وبر – که با روشهای پدیدارشناختی و گراندد تئوری انجام شدهاند، سواد اطلاعاتی «مستقیما» به جامعه پژوهش عرضه میشود و از آنها خواسته میشود تا درباره درک و تجربه خود از «سواد اطلاعاتی» در بافت فعالیتهای خود سخن بگویند.
به دلیل تداخل دانش کتابی جامعه پژوهش، واقعیت سواد اطلاعاتی در بافت موردنظر قابل رصد نیست و یافتههای پژوهش برای فهم و متناسبسازی سواد اطلاعاتی با نیازهای واقعی کمتر کارآیی دارند.
کشف واقعیت سواد اطلاعاتی موردنیاز در بافت تجارب زیسته افراد
برای مدلسازی سواد اطلاعاتی در بافت، از جامعه پژوهش خواسته میشود تا در بافت فعالیتی مشخص درباره تجارب زیسته سواد اطلاعاتی خود صحبت کنند.
از آنها خواسته میشود تا ابتدا فعالیت موردنظر را با جزئیات تشریح کنند، سپس در بافت هر قسمت از فعالیت، درباره تجربه اطلاعاتی خود سخن بگویند.
مثلا اگر کارکنان شرکت نفت مدنظر هستند، از آنها خواسته میشود تا جزئیاتی درباره کار و فعالیت روزانه یا پروژه در دست انجام خود بیان کنند، سپس در بافت هر بخش از فعالیت از آنها خواسته میشود به پرسشهای زیر پاسخ دهند. اینکه:
- برای انجام فعالیت موردنظر به چه اطلاعاتی نیاز دارند؟
- این اطلاعات را از چه منابعی به دست میآورند؟
- مناسب و معتبر بودن این منابع برای فعالیت موردنظر را چگونه تشخیص میدهند؟
- چگونه از این منابع برای انجام فعالیت موردنظر استفاده میکنند؟
- پس از استفاده از منابع اطلاعات، آموختههای خود را چگونه با دیگران به اشتراک میگذارند؟
- آیا در هر یک از حوزههای فوق آموزشهایی دریافت میکنند یا از منابع خاصی برای یادگیری چگونگی انجام آنها استفاده میکنند؟
- در هریک از موارد فوق با چه چالشهایی روبرو هستند و چگونه بر این چالشها غلبه میکنند (یا چه راهکارهایی را برای غلبه بر چالشها پیشنهاد میکنند؟)
پرسشهای ۱ تا ۵ بر تجربه زیسته افراد از سواد اطلاعاتی تمرکز دارند؛ پرسش ۶ بر چگونگی توسعه توانمندیهای سواد اطلاعاتی توسط جامعه پژوهش و منابع مورداستفاده در این زمینه تمرکز دارند
و پرسش آخر بر چالشهایی تمرکز دارد که جامعه پژوهش در هر حوزه از توانمندی سواد اطلاعاتی با آنها مواجه است و راهکارهایی که برای غلبه بر این چالشها در پیش میگیرد و یا پیشنهاد میدهد.
مدلسازی تجربههای زیسته سواد اطلاعاتی
با توجه به ماهیت کیفی پرسشهای مطرح شده، لازم است تا پاسخهای به دست آمده به هر پرسش – با استفاده از روشهای تحلیل کیفی – کدگذاری و تمبندی یا دستهبندی مفهومی شوند.
هر تم (theme) یا دسته میتواند به یک قطعه از پازل سواد اطلاعاتی (شامل نیاز اطلاعاتی، منابع اطلاعات موردنیاز، رفتار اطلاعاتی) اختصاص داده شود. مثلا:
- تم اول؛ انواع نیاز اطلاعاتی
- تم دوم؛ منابع اطلاعاتی موردنیاز برای تامین هر نوع نیاز اطلاعاتی
- تم سوم؛ تشخیص نیاز اطلاعاتی یا عواملی که نیاز اطلاعاتی را برانگیخته میکنند
- تم چهارم؛ شیوه(های) جایابی منابع اطلاعات موردنیاز (به تفکیک نوع منبع)
- تم پنجم؛ شیوه(های) ارزیابی منابع اطلاعات موردنیاز (به تفکیک نوع منبع)
- تم ششم؛ شیوه(های) مدیریت و بهرهگیری از منابع اطلاعات موردنیاز (به تفکیک نوع منبع)
- تم هفتم؛ چالشها و راهکارهای مربوط به هر حوزه از سواد اطلاعاتی (مثلا چالشهای مربوط به تشخیص نیاز اطلاعاتی، دسترسی به اطلاعات، ارزیابی اطلاعات و ملزومات موردنیاز برای عملکرد موثر در هر حوزه)
با توجه به ماهیت بافتی فرایند پژوهش، تحلیل و مدلسازی نهایی یافتههای پژوهش در بافت موردمطالعه انجام میشوند. یعنی چیستی و چرایی سواد اطلاعاتی با درنظرگرفتن شرایط و ویژگیهای خاص جامعه و بافت پژوهش تشریح میشوند و چگونگی آموزش یا پیادهسازی سواد اطلاعاتی متناسب با مقتضیات و مناسبات خاص بافت موردنظر پیشنهاد میگردد.
کاربرد میکرومدلهای بافتی سواد اطلاعاتی
خروجی نهایی چنین مطالعاتی، میکرومدلهایی هستند از چیستی، چرایی و چگونگی سواد اطلاعاتی؛ آنگونه که در کشور تجربه میشوند و آنگونه که نیاز است تجربه شوند. این میکرومدلها دو کاربرد عمده دارند:
- دانش موردنیاز برای برای تولید بستههای سواد اطلاعاتی در بافت بومی ارائه میدهند که با نیازهای افراد و سازمانها تناسب دارند و به همین دلیل توسعه اجتماعات، صنفها و سازمانهای باسواد اطلاعاتی را تغذیه میکنند. سرجمع میکرومدلهای تولید شده در هر بافت – مثلا هر صنف یا صنعت که از نظر کاری و هدفی با هم سنخیت دارند – بستر موردنیاز برای تولید بستههای سواد اطلاعاتی برای آن بافت را فراهم میآورند.
- بینش و دانش موردنیاز برای سیاستگذاری و برنامهریزی برنامههای سواد اطلاعاتی را در اختیار دستاندرکاران امر قرار میدهند و امکان برنامهریزی و سیاستگذاری واقعگرایانه – با درنظرگرفتن شرایط موجود – را در سطوح مختلف سازمانی، فراسازمانی و ملی فراهم میآورند.
تولید میکرومدلهای بافتی سواد اطلاعاتی و متناسبسازی مدلهای غیربومی با نیازهای افراد و سازمانها یکی از راههایی است که میتواند ما را از حلقه بسته پژوهشهای رفعتکلیفی بیکاربرد نجات دهد.
از کجا شروع کنیم؟
کاربردیسازی پژوهشهای سواد اطلاعاتی نیازمند آن است تا پژوهشهای این حوزه حول محور نیازها و مسائل واقعی جامعه طراحی شوند و با استفاده از روشها و ابزارهای بافت-آشنا و مولد به این نیازها پاسخ داده شود. این نیازمند تغییر جدی در رفتار پژوهش ماست.
بدین منظور پیشنهاد میشود تا پژوهشهای سواد اطلاعاتی در مقیاسهای کوچک – اما متمرکز بر بافتی مشخص- طراحی و اجرا شوند. بر مسائل و فعالیتهای گروه، صنف یا سازمان مشخصی تمرکز شود و با استفاده از روشها و ابزارهای بومی-پسند، تجارب زیسته و دانش تجربی آنها درباره سواد اطلاعاتی عمیقا کنکاش شود
و از این دانش بومی به عنوان گنجینهای غنی برای متناسبسازی سواد اطلاعاتی با نیازهای متنوع افراد و سازمانها استفاده گردد.
امید که بتوانیم با تغییر رفتار پژوهش خود، پژوهشهایی استفادهپذیر در حوزه سواد اطلاعاتی تولید کنیم و از این طریق میان پژوهشهای سواد اطلاعاتی و بازار و مشتری آنها پیوندی ناگسستنی ایجاد نماییم.
و به پشتوانه تولید چنین پژوهشهایی در آینده نزدیک درباره تاثیرگذاری پژوهشهایمان در حرفهها، صنایع و بخشهای مختلف مستند و با افتخار بگوییم و بنویسیم و از طریق چنین اعتمادسازی، نقش اول توسعه سواد اطلاعاتی در کشور را برعهده بگیریم.
برای مطالعه بیشتر
Bruce, Christine. (2013). Information literacy research and practice: an experiential perspective. Communications in Computer and Information Science, 397: 11-30
Bruce, Christine S. (2000). Information literacy research : dimensions of the emerging collective consciousness. Australian Academic and Research Libraries (AARL), 31(2), pp. 91-109
Dorner, D.G. and Gorman, G.E. (2011). Developing Contextual Perceptions of Information Literacy and Information Literacy Education in the Asian Region. In Library and Information Science Trends and Research: Asia Region, edited by A. Spink. Bradford: Emerald Publishing
Hoyer, J. (2011). Information is social: information literacy in context. Reference Services Review, 39(1), 10 -23
Kim, Jeonghyun. (2008). Task as a context of information seeking: an investigation of daily life tasks on the Web. Libri, 58: 172-181
.Kleijn et al., (2013). User-centric SDI framework applied to historical and heritage European landscape research. Research Memorandum, 32
Lloyd, AnneMaree. (2005). Information literacy: Different contexts, different concepts, different truths? Journal of Librarianship and Information Science, 37 (2): 82-88
Lloyd, A. (2006). Information literacy landscapes: An emerging picture. Journal of Documentation 65(5), 570-583
Lloyd, A. (2007). Recasting information literacy as socio-cultural practice: implications for library and information science researchers. Information Research, (12)4. available at: http://InformationR.net/ir/12-4/colis34.html
Lloyd, Anne and Williamson, Kristy. (2008). Towards an understanding of information literacy in context: Implications for research. Journal of Librarianship and Information Science, 40 (1): 3-12
Nazari, M. (2010). Design and process of a contextual study of information literacy. Library and Information Science Research, 32(3), 179-191
Nazari, M. & Webber, S. (2010). What do the conceptions of geospatial information tell us about information literacy? Journal of Documentation, 67(2), 334-354
Nazari, M. & Webber, S. (2012). Loss of faith in the origins of information literacy in e-environments. Journal of Librarianship and Information Science, 44(2), 97-107
Nazari, Maryam. (2011). A contextual model of information literacy. Journal of Information Science. 37(4): 345-359
Webber, Sheila, Boon, Stuart, and Johnston, Bill. (2005). A comparison of UK academics’ conceptions of information literacy in two disciplines: English and Marketing. Library and Information Research, 29, 93
برای استناددهی
نظری، مریم. ۱۳۹۴ (۵ اردیبهشت). یک سایز فیت همه نیست: تولید میکرومدلهای بافتی سواد اطلاعاتی؛ پاسخی به نیازهای «متنوع» افراد و سازمانها. لیزنا، گاهی دور گاهی نزدیک، شماره ۱۱۸٫
ممنون، به نظرم نکاتی که کمتر در مقاله لیزنا بدان پرداخته شده بود و سربسته مانده بود تا حد خوبی در این مقاله بسط یافته اند و این امر به فهم بهتر مطلب کمک شایانی نموده است.
ممنون
سلام و خسته نباشید و خدا قوت خدمت استاد گرامی سرکار خانم نظری بابت سواد فوق العاده موثر و مفید راهگشای ایشان در حل معماهای ذهنی ما
ایا می شود روزی چون شما مفید و باسواد شویم
سلام و سپاس از حسن توجه شما.
تک تک ما در نوع خود منحصر به فرد هستیم. قطعا با پرورش صبورانه توانمندیهایمان می توانیم بهترین از نوع خودمان شویم. کافی است بخواهیم که بهترین از نوع خودمان شویم و این راه را با بردباری و کنجکاوی طی کنیم. دسترسی به منابع یادگیری بیش از همیشه برای همه ما ممکن است.
با آرزوی بهترینها برای شما : )