مسئله پژوهشتان شفاف و جذاب است؟

از میهمان برنامه می خواهد درباره موضوعاتی صحبت کند که دغدغه بیینده هستند؛

چون بیننده و بافتی که بیننده در آن زندگی می کند را می شناسد.

پرسشهایی که در پژوهشتان می پرسید برای پاسخگو و خواننده جذاب هستند؟

خواننده می تواند چرایی و مسئله پژوهشتان را عمیقا لمس و تجسم کند؟

بافت و دانش بافتی همچنان جزو غریب ترین عناصر در پژوهش هستند و این غربت و بی توجهی به بافت سبب شده که اغلب پژوهشها بی صاحب و بی کاربرد بمانند و خستگی به تن محقق بماند. یکی از دوستان بسیار پیگیر و علاقه مند به پژوهش مولد پرسشی را در بخش دیدگاهها برایم ارسال کردند که فکر کردم ممکن است پرسش دوستان دیگر هم باشد. به همین دلیل تصمیم گرفتم این پرسش و پاسخ را در قالب نوشته ای با شما در میان بگذارم.

پرسش:

ضمن تبریک سال نو وشادباش خانم دکتری یک نکته را خواستم برایم روشن بفرمائید و آن در قسمت دانش بافتی فرمودید:
اولا خانم دکتر به نظرم یکی از موارد و علل پژوهش ماهیت و احتیاج یک جامعه است که میتواند محقق را مجاب به تحقیق و نهایتا پژوهش کند. خواهشمند است توضیح بفرمائید که جامعه دقیقا چه نقشی در پرسش یک پژوهش مینواند داشته باشد و دیگر اینکه در جمله:

به محقق میگوید که کدام پرسش در بافت موردنظرش ارزش پژوهیدن دارد. پرسش در بافت منظورتان پرسش در پژوهشی است که در بافت انجام میگیرد چرا که اصل مقاله پرسش خوب در پژوهش است نه دربافت یا جامعه که پژوهش را ایجاد کند.
در آخر از مقاله خوبتان استفاده نموده و منتظر ارشادات شما میباشم.

پاسخ:

سلام سال نو بر شما هم مبارک و سپاس از پرسش خوب شما.
کاملا درست است پژوهش مولد حول محور یک نیاز جامعه یا حول محور مسئله ای طراحی میشود که حل آن به ارتقای رفاه، شادی و سلامتی جامعه کمک می کند. برای شناسایی و فهم عمیق چنین نیازها و مسائلی محقق به دانش بافتی نیاز دارد یعنی باید با بافتی که قرار است پژوهش در آن و به خاطر حل مسئله آن انجام شود آشنایی عمیق داشته باشد تا بتواند این مسائل و نیازها را درست و دقیق شناسایی کند. این بافت شامل تمام عوامل زمینه ای است که بر فعالیتها و رفتار جامعه پژوهشش تاثیر می گذارند یا شامل تمام عواملی است که بر شکل گیری یا رشد پدیده موردمطالعه او تاثیر میگذارند.

به عنوان مثال اگر قصد دارید سواد اطلاعاتی دانشجویان دانشگاه خاصی را در درس مشخصی بررسی کنید ابتدا لازم است تا با سیستم آموزش و ارزیابی دانشجویان، کتابخانه و خدمات و برنامه های آموزشی آن برای کاربران، و نوع فعالیتهایی که اساتید از دانشجویان انتظار دارند آشنایی کافی داشته باشید تا بتوانید در بافت تکالیف دانشجویان، انتظارات اساتید از آنها، و منابع و برنامه های کتابخانه پرسشهای عمیقی درباره توانمندیهای سواد اطلاعاتی مطرح کنید.  مثلا اینکه:

  • برای انجام بخش اول پروژه درس موردنظر چگونه و از طریق چه منابعی اطلاعات موردنیازت را پیدا می کنی؟
  • آیا در این زمینه آموزشهایی در کلاس، دانشگاه یا کتابخانه به تو داده شده است؟

و پرسشهای بافتی از این دست که به کنکاش عمیق تجربه و میزان توانایی سواد اطلاعاتی دانشجویان (جامعه هدف) در درس موردنظر کمک میکنند. پس منظور از دانش بافتی دانشی است که به محقق کمک می کند پرسشهایی مطرح کند که بافت آشنا هستند. پرسشهای بافت آشنا یا پرسشهای بافتی پرسشهایی هستند که جامعه هدف را درگیر یا تشویق به تامل درباره پدیده مورد نظر (مثلا سواد اطلاعاتی) در بافتی واقعی (مثلا پروژه درس الف) میکنند.

تا زمانی که پژوهشگر دانش بافتی عمیق و جامعی درباره بافت پژوهشش نداشته باشد (مثلا درس الف و سیستم آموزش و ارزیابی دانشجو در مثال بالا) نمی تواند پرسشهای خوب و جذابی درباره پدیده موردمطالعه اش (مثلا سواد اطلاعاتی و مهارت جستجو و جایابی اطلاعات در مثال بالا) مطرح کند. منظور از پرسش خوب پرسشی است که  حس و تصویر دقیقی از مسئله و عوامل زمینه ای به دست می دهد که خواننده جویا و علاقه مند به دیدن و شنیدن آنهاست چون اینها دغدغه او نیز هستند. مثلا طرح کردن محدودیتها و موانع ترویج سواد اطلاعاتی در مثال بالا. یکی از این موانع می تواند انتظارات اساتید باشد که خیلی تشویق کننده رفتار اطلاعاتی قوی و حرفه ای نیست. به عبارتی انتظارات اساتید بیشتر رفتار کپی – پیست را تشویق می کند تا تفحص و تعمق در منابع اطلاعات معتبر و تحلیل و تفسیر عمیق اطلاعات با نگاهی نو و ساختارشکنانه را.

پژوهشگر مولدکار باید مانند مجری توانمند یک تی وی شو، جذاب عمل کند و این بدون فهم و ترسیم دقیق بافت پژوهش و دغدغه های خوانندگان پژوهش غیرممکن است

برای فهم بهتر این موضوع تصور کنید که بیننده یک تی وی شو هستید که میهمان برنامه فردی بسیار متخصص و قدر  در موضوع برنامه است. شما به عنوان بیننده پرسشهای زیادی در ذهن دارید گه اگر واقعا امکانش بود دوست داشتید از این میهمان برنامه بپرسید و حالا این کار قرار است توسط مجری برنامه – در نقش مصاحبه کننده – انجام شود. هر قدر این مجری پرسشهایی مطرح کند که با پرسشهای شما همخوانی بیشتری داشته باشند برنامه برایتان جذاب تر می شود و بیشتر و بیشتر علاقه مند می شوید تا آخر برنامه را دنبال کنید و برعکس اگر او سوالات بی ربط یا کم اهمیت بپرسد احتمالا کانال را عوض می کنید و دیگر آن برنامه را پیگیری نمی کنید.

طرح چنین پرسشهای جذابی زمانی میسر است که مجری برنامه دانش عمیقی درباره دغدغه های مخاطبانش (بافتی که قرار است در آن طرح موضوع شود) داشته باشد. در پژوهش اگر محقق فاقد چنین توانمندی باشد نتیجه اش می شود طرح پرسشهای غیرجذاب و کلیشه ای که نه طرح کننده دغدغه مخاطب هستند و نه دانش جدید و کاربردی تولید می کنند. در نهایت هم چنین پژوهشهایی به جز در حد استناد در پیشینه پژوهشهای بعدی – آن هم از سرناچاری – خواننده و خواستگاری ندارند.

به همین دلیل است که در معرفی دانش بافتی اینگونه آمده است:
دانش بافتی به محقق می گوید که کدام پرسش در بافت پژوهشش ارزش پژوهیدن دارد.

به عبارتی محقق باید روی کدام بعد از موضوع تمرکز کند و چه پرسشهایی باید بپرسد تا پژوهشش جذاب و کاربردی شود.

در مثال بالا هر چه دانش محقق از بافت پژوهشش عمیق تر باشد بهتر می تواند دریابد که باید روی کدام بعد از سواد اطلاعاتی تمرکز کند یا اینکه باید سواد اطلاعاتی را از چه منطری موردمطالعه قرار دهد تا بتواند با پژوهشش دانشی تولید کند که به بهبود وضعیت سواد اطلاعاتی دانشجویان کمک کنند. به عنوان مثال:

  • باید روی مهارتهای جستجو و ارزیابی اطلاعات تمرکز کند یا روی مهارتهای تشخیص نیاز به اطلاعاتی؟
  • آیا باید مفهوم سواد اطلاعاتی را در درس الف کنکاش کند و مصادق آن را بیابد یا باید میزان سواد اطلاعاتی دانشجویان را بسنجد؟
  • آیا باید روی موانع یا بی انگیزگی دانشجویان در کسب مهارتهای سواد اطلاعاتی تمرکز کند یا نقش اساتید و سیستم آموزش و ارزیابی دانشجویان در دانشگاهها؟ و اینکه چگونه این دو عامل نیاز به اطلاعات با کیفیت و تولید پژوهشهای کاربردی و مشکل گشا را تشویق نمی کند؟
    و …

و نکته ای درباره بخش پایانی پرسش شما:
«پرسش در بافت منظورتان پرسش در پژوهشی است که در بافت انجام میگیرد چرا که اصل مقاله پرسش خوب در پژوهش است نه دربافت یا جامعه که پژوهش را ایجاد کند.»
اصولا هر پژوهش در بافتی مشخص انجام می شود نه در خلاء. بنابراین منظور از عبارت بالا طرح پرسش در بافتی است که پژوهش در آن انجام می شود. هر چند به دلیل اینکه اغلب پژوهشهای انجام شده در کشور بدون درنظرگرفتن و بدون معرفی بافت انجام می شوند این عبارت در نظام و تولیدات پژوهشی کشور قدری غریب است! ولی واقعیت این است که ما انقدر پژوهش را غلط آموخته و اشتباه انجام داده ایم که حالا درست انجام دادن آن برایم غریب و دشوار به نظر می رسد. هر پژوهش در بافتی مشخص باید انجام شود و این بافت باید در سرتاسر پژوهش – از بیان مسئله تا نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات – به صورت ملموس دیده و خوانده شود.

منبع تصویر: www.learntotradethemarket.com

استناد:

نظری، مریم. ۱۳۹۶ (۱۶ فروردین). پژوهشگر مولدکار مانند «مجری یک تی وی شو جذاب» عمل میکند. بازیابی شده از سایت maryamnazari.com

دیدگاهی بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.